الوقت- آمریکا این روزها آشکارا در نقش پشتیبان و جادهصاف کن صهیونیستها ظاهر شده و گویی مأموریت دارد موانع سر راه تلآویو را یکییکی از میان بردارد. پس از تقابل مستقیم با ایران، حالا تیر بعدی در کمان واشینگتن به سمت بخش دیگری از محور مقاومت رها شده تا راه برای ماجراجوییهای تازه رژیم صهیونیستی در منطقه هموارتر شود.
در همین ارتباط وزارت خارجه آمریکا روز چهارشنبه (۲۶ شهریور) با انتشار بیانیهای اعلام کرد که چهار گروه مقاومت عراق شامل «جنبش النجباء، کتائب سیدالشهدا، جنبش انصارالله الاوفیاء و کتائب امام علی» را به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی اضافه کرده است.
وزارت خارجه آمریکا مدعی است که گروههای مذکور در حملات علیه سفارت آمریکا در بغداد و پایگاههای میزبان نیروهای آمریکایی و ائتلاف بینالمللی دست داشتهاند و برای پنهان کردن نقش خود از نامهای مستعار یا گروههای نیابتی استفاده کردهاند.
وزارت خارجه آمریکا ادعا کرد:«این اقدام در راستای یادداشت ریاستجمهوری امنیت ملی شماره ۲ دونالد ترامپ است که بر اعمال فشار حداکثری بر ایران برای قطع منابع مالی حکومت و نیروهای نیابتی و همپیمانان تروریستی آن تأکید دارد».
واکنش عراقیها
این اقدام واشینگتن واکنش سیاسیون و فرماندهان مقاومت عراق را در پی داشته است. کمیته هماهنگی مقاومت اعلام کرد:«رهبران این گروهها توافق کردند که روزهای آینده جلسهای گستردهتر از سوی هیئت هماهنگی مقاومت عراق برگزار کنند تا پیامدهای این تصمیم و چگونگی واکنش به آنرا بررسی کنند و از هرگونه گزینه نظامی یا تشدید تنش با واشنگتن در دوره فعلی اجتناب کنند».
کاظم الفرطوسی، سخنگوی گردانهای «سید الشهدا» گفت:«پیش از این، ما توسط وزارت خزانهداری آمریکا تحریم شده بودیم و امروز نیز توسط وزارت خارجه آمریکا تحریم شدهایم. این تحریمها هیچ تاثیری نخواهند داشت، زیرا ما هیچ روابط یا منافع اقتصادی خارجی نداریم».
عبدالقادر الکربلایی، معاون نظامی جنبش النجباء نیز در توئیتی نوشت:«ما را هر طور که میخواهید دستهبندی کنید و هر چه میخواهید در مورد ما بگویید. به خدا قسم، ما هرگز از مسیر حق، عدالت، غرور و کرامت دست برنخواهیم داشت و بیتالمقدس نماد مقاومت ما باقی خواهد ماند».
ابوعلی الکروی، دستیار جهادی گردانهای «امام علی» هم در توئیتی تاکید کرد:«آمریکا طبق معمول با همان رویکرد خصمانه و جنایتکارانه تکراری، جبهه حق و کرامت را که از مسائل و حقوق امت اسلامی برای رهایی از سلطه صهیونیستی-آمریکایی بر منطقه دفاع میکند، به عنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی میکند. گویی آمریکا نسبت به تروریسم روزانه و سیستماتیک صهیونیستی که هزاران غیرنظامی بیگناه و بیدفاع را در غزه، لبنان، یمن و سایر کشورها قتل عام و جان آنها را میگیرد، علاوه بر سیاست گرسنگی که توسط نتانیاهو و ترامپ بدجنس اعمال میشود، کور شده است».
مختار الموسوی، عضو چارچوب هماهنگی شیعی در پارلمان نیز گفت:«این جناحها بخشی از چشمانداز عراق هستند و برخی از آنها جایگاه رسمی در نیروهای بسیج مردمی دارند که توسط قانونی از پارلمان عراق تأسیس شدهاند. بنابراین، هدف قرار دادن آنها به این شکل، مشروعیت داخلی آنها را تحت تأثیر قرار نمیدهد». از سوی دیگر، علی فضلالله، سیاستمدار عراقی نزدیک به گروههای مقاومت تأکید کرد:«تصمیم آمریکا غافلگیرکننده نبوده و گامی پیشبینی شده و مکرر در چارچوب دشمنی آشکار آمریکا با این گروههاست».
اقدامات ضد مقاومت آمریکا مسبوق به سابقه است و در گذشته نیز تحریمهایی علیه گروهها و شخصیتهای مختلف عراقی اعمال کرده است. در این رابطه، کتائب حزبالله در سال ۲۰۰۹ در فهرست تروریسم آمریکا قرار گرفت. جنبش النجباء همراه با دبیرکل آن در سال ۲۰۱۹ تحریم شد. در ژانویه ۲۰۲۰ وزارت خارجه آمریکا قصد خود را برای قرار دادن «عصائب اهل الحق» و همچنین رهبر و برادرش در فهرست سازمانهای تروریستی اعلام کرد. در نوامبر ۲۰۲۳ وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهایی علیه تعدادی از رهبران کتائب سیدالشهدا اعمال کرد.
اقدام مخربانه واشینگتن درحالی صورت میگیرد که گروههای مقاومت طی دهه گذشته نقشی تعیینکننده در برقراری امنیت عراق ایفا کردهاند؛ آنها با شکست دادن داعش ــ همان پروژهای که به دست آمریکا و متحدانش پرورش یافت ــ محبوبیت گستردهای میان مردم پیدا کردند و امروز حضور نمایندگانشان در پارلمان و رسمیت یافتن جایگاهشان در ساختار نظامی، گواهی روشن بر وزن و نفوذ سیاسی و امنیتی مقاومت در عراق است.
اهداف پشت پرده آمریکا
تصمیم آمریکا برای تروریستی اعلام کردن گروههای مقاومت عراق به طور مشکوکی با فضای پرتنش و حساس در آستانه انتخابات پارلمانی عراق همزمان شده است؛ یعنی جایی که قرار است وضعیت دولت آینده عراق تعیین تکلیف شود.
در چنین شرایطی، هدف آمریکا تعقیب سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی اعضا و رهبران این جناحها است تا مانع ورود نمایندگان نزدیک به حشدالشعبی به پارلمان شود.
واقعیت این است که حضور گروههای مقاومت در ساختار سیاسی عراق به معنای محدودتر شدن فضای مانور آمریکا در این کشور است. زیرا این گروهها در سالهای اخیر با استفاده از ابزارهای سیاسی و فشار بر دولت، خروج نیروهای آمریکایی را به یک مطالبه ملی تبدیل کردهاند.
بنابراین، اگر این گروهها در انتخابات موفق شوند و جایگاه خود را در ساختار قدرت تحکیم کنند، ادامه اشغالگری برای واشینگتن تقریباً غیرممکن خواهد شد. آمریکا آگاه است که هرچه پایگاه اجتماعی و سیاسی مقاومت در عراق قویتر شود حضور نظامیاش مشروعیت کمتری خواهد داشت.
لایه دیگر این اقدام، وارد آوردن فشار مستقیم بر دولت عراق به ریاست محمد شیاع السودانی است. با برچسب تروریستی زدن به نیروهای مقاومت، آمریکا تلاش میکند بغداد را وادار کند که مانع از بازگشت دوباره این گروهها به ساختار سیاسی شود.
در صورتی که حشدالشعبی بار دیگر حضور پررنگی در پارلمان پیدا کند، واشینگتن این موضوع را بهانهای برای تشدید فشارها علیه بغداد قرار خواهد داد و لذا این موضوع میتواند از هم اکنون سیاسیون و افکار عمومی عراق را نسبت به چنین چشماندازی نگران کند.
چنین فشاری میتواند دولت عراق را در تنگنای سیاسی و دیپلماتیک قرار داده و همزمان روند ائتلافها و گروهبندیهای انتخاباتی را تحت شعاع قرار دهد و حتی در میان ائتلاف چارچوب هماهنگی شیعه اختلاف و چنددستگی ایجاد کند و چشمانداز بقای اتحاد نیروهای شیعه در پارلمان آینده را مخدوش سازد.
هدف دیگر ایالات متحده را باید در چارچوب تحولات منطقهای و همسویی با بحرانآفرینیهای رژیم صهیونیستی قلمداد کرد.
در حالی که غرب آسیا با تجاوزهای رژیم صهیونیستی دستوپنجه نرم میکند، عراقیها معتقدند پس از حملات آشکار این رژیم به قطر و دیگر کشورهای عربی، احتمال دارد تلآویو چشم طمع به عراق نیز بدوزد. گفته میشود در جریان سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به عراق و امضای تفاهمنامه امنیتی میان دو کشور، مقامات ارشد بغداد با توجه به حملات ارتش اشغالگر به ایران از آسمان عراق در جنگ ۱۲ روزه، ارزیابی کردند که احتمال هدفگیری عراق توسط رژیم صهیونیستی در آینده وجود دارد.
در چنین فضایی، این اقدام میتواند زمینهساز نقض حاکمیت ملی عراق به بهانه مبارزه با تهدیدات منطقهای شود. در واقع تروریستی خواندن گروههای مقاومت بهانهای به دست واشینگتن و تلآویو میدهد تا حملاتی را تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» علیه تمامیت ارضی عراق ترتیب دهند.
در بعد سوم تحریم و تلاش برای تضعیف و نابودی گروههای مقاومت با استراتژی مدیریت بیثباتی در عراق مرتبط است. با توجه به فضای ناپایدار در سوریه پس از روی کار آمدن شورشیان مسلح و تشدید درگیریهای فرقهای و قومی، واشینگتن برای ادامه حضور خود در عراق تسری و سرریز بحران از سوریه به این کشور را همسو با منافع خود میبیند اما این طرح با حضور هوشیارانه گروههای مقاومت قابل اجرا نیست و از این رو در حال تلاش برای تضعیف مقاومت به عنوان برگه ضامن امنیتی عراق است.
عملکرد ضعیف بغداد
یکی از نکات حائز اهمیت در میان واکنشها به اقدام جدید دولت آمریکا، مواضع ضعیف دولت السودانی است که در برابر فشارهای واشینگتن عمدتاً رویکردی محافظهکارانه داشته است. یکی از دلایل اصلی این مسئله، وابستگیهای مالی و اقتصادی بغداد به آمریکا و نهادهای وابسته به آن بوده است. همین امر باعث شده بغداد از اتخاذ مواضع سختگیرانه علیه تهدیدات آمریکا یا تجاوزات مستقیم به گروههای مقاومت خودداری کنند.
این درحالی است که السودانی با حمایت «چارچوب هماهنگی» به قدرت رسیده و نمیتواند در برابر جاهطلبیهای آمریکا سکوت اختیار کند. اگر او به دنبال تثبیت جایگاه خود و تمدید دوره نخستوزیری است، ناگزیر باید از رویکرد محافظهکارانه فاصله گرفته و در برابر فشارهای واشینگتن از خود مقاومت نشان دهد.
واقعیت این است که گروههای مقاومت در حال حاضر بخشی رسمی از ساختار نظامی و سیاسی عراق به شمار میروند. آنان از نظر قانونی در چارچوب نیروهای ارتش فعالیت میکنند و نقش مهمی در دفاع از کشور ایفا کردهاند و اخیرا نیز طرح قانون نیروهای حشدالشعبی در دستورکار پارلمان قرار گرفت که نشان از اهمیت جایگاه آنها در ساختار نظامی و امنیتی کشور است.
بنابراین، وقتی آمریکا این نیروها را تروریست مینامد، در عمل چالش بزرگی را در مسیر اجرای وظایف حاکمیتی دولت قرار میدهد زیرا این نیروها بر اساس قانون رسمی بخشی از قوای نیروهای مسلح عراق هستند و دولت نیز موظف است تعهدات خود همانند امنیت پایگاهها و سربازان و پرداخت حقوق ماهانه را نسبت به نهادهای زیرمجموعه وزارت دفاع اجرا کند.
پایان صبر استراتژیک مقاومت در برابر آمریکا
اقدام اخیر آمریکا میتواند پیامدهایی جدی در صحنه میدانی داشته باشد و تأثیرات معکوس با اهداف طراحی شده واشنگتن برجای بگذارد.
گروههای مقاومت تاکنون در برابر سیاستهای آمریکا استراتژی «صبر و خویشتنداری» را در پیش گرفته بودند آنهم نه از سر ضعف یا ترس، بلکه برای جلوگیری از بازگشت بیثباتی گسترده به عراق. بنابراین، امنیت نسبی نیروهای آمریکایی در عراق نیز مرهون همین خویشتنداری مقاومت بوده است.
این گروهها توانایی آن را دارند که در مدت کوتاهی معادلات میدانی را تغییر دهند و اشغالگران را به طور کامل از عراق بیرون کنند. تجربه عقبنشینی آمریکا از برخی پایگاهها به خاطر فشار سیاسی و نظامی مقاومت نمونهای روشن از این قدرت است. لذا، اکنون که واشینگتن با برچسب تروریسم، عملاً راهی جز تقابل مستقیم پیش روی مقاومت نگذاشته، شرایط تغییر خواهد کرد.
گروههای مقاومت این بار ممکن است هیچ ملاحظهای در قبال نیروهای اشغالگر نداشته باشند. برعکس، این اقدام آمریکا میتواند به تسریع در تصمیم آنان برای تشدید تقابل بیانجامد. به این ترتیب، فصل جدیدی از تقابل در حال آغاز است که نتیجه آن به واشینگتن نشان خواهد داد مقاومت نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در میدان نظامی نیز وزنهای سنگین به شمار میرود.
درمجموع، هر چند آمریکا تصور میکند با تروریستی خواندن گروههای حشدالشعبی میتواند پروژههای نیمه تمام خود در منطقه را به سرانجام برساند اما این ماجراجویی ممکن است نتیجه عکس داشته باشد، چرا که مقاومت عراق بارها ثابت کرده در بزنگاههای حساس، توانایی تبدیل تهدید به فرصت را دارد. بنابراین، اگر آمریکا به این مسیر ادامه دهد نه تنها محبوبیت مقاومت کاهش نخواهد یافت بلکه جایگاه آن در میان مردم عراق به عنوان نیرویی مدافع استقلال و حاکمیت ملی بیش از پیش تقویت خواهد شد.